فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

None

nʌn nʌn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective adverb pronoun B1
    هیچ، هیچ‌یک، هیچ‌کدام، به‌‌هیچ‌وجه، نه، ابداً، اصلاً
    • - None of his predictions came true.
    • - هیچ‌یک از پیشگویی‌های او درست درنیامد.
    • - None of those books is worth reading.
    • - هیچ‌یک از آن کتاب‌ها ارزش خواندن ندارد.
    • - None of his sisters is alive.
    • - هیچ‌کدام از خواهرهایش زنده نیستند.
    • - None but Nemat can do it.
    • - کسی جز نعمت نمی‌تواند آن کار را انجام بدهد.
    • - I was looking for apples; I saw none on the table.
    • - دنبال سیب می‌گشتم؛ روی میز سیبی ندیدم.
    • - An old car is better than none at all.
    • - یک ماشین قراضه از هیچ بهتر است.
    • - Money? I have none!
    • - پول؟ هیچی ندارم!
    • - I want none of it.
    • - اصلاً نمی‌خواهم.
    • - He has none of his father's courage.
    • - اصلاً شجاعت پدرش را ندارد.
    • - of none effect
    • - بدون هیچ‌گونه اثر
    • - He was offered a different job, but he would have none of it.
    • - به او شغل دیگری پیشنهاد شد ولی اصلاً قبول نکرد.
    • - Their new bride was none other than my former servant!
    • - عروس جدید آن‌ها همان کلفت سابق من بود!
    • - The food was none too good.
    • - خوراک چندان تعریفی نداشت.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد none

  1. pronoun not one thing
    Synonyms: nil, nobody, no one, no one at all, no part, not a bit, not any, not anyone, not anything, not a soul, not a thing, nothing, not one, zero, zilch
    Antonyms: some

Collocations

ارجاع به لغت none

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «none» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/none

لغات نزدیک none

پیشنهاد بهبود معانی