آخرین به‌روزرسانی:

None

nʌn nʌn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb pronoun B1

هیچ، هیچ‌یک، هیچ‌کدام، به‌‌هیچ‌وجه، نه، ابداً، اصلاً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

None of his predictions came true.

هیچ‌یک از پیشگویی‌های او درست درنیامد.

None of those books is worth reading.

هیچ‌یک از آن کتاب‌ها ارزش خواندن ندارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

None of his sisters is alive.

هیچ‌کدام از خواهرهایش زنده نیستند.

None but Nemat can do it.

کسی جز نعمت نمی‌تواند آن کار را انجام بدهد.

I was looking for apples; I saw none on the table.

دنبال سیب می‌گشتم؛ روی میز سیبی ندیدم.

An old car is better than none at all.

یک ماشین قراضه از هیچ بهتر است.

Money? I have none!

پول؟ هیچی ندارم!

I want none of it.

اصلاً نمی‌خواهم.

He has none of his father's courage.

اصلاً شجاعت پدرش را ندارد.

of none effect

بدون هیچ‌گونه اثر

He was offered a different job, but he would have none of it.

به او شغل دیگری پیشنهاد شد ولی اصلاً قبول نکرد.

Their new bride was none other than my former servant!

عروس جدید آن‌ها همان کلفت سابق من بود!

The food was none too good.

خوراک چندان تعریفی نداشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد none

  1. pronoun not one thing
    Synonyms:
    nothing no one nobody not one not anything not anyone no one at all not a thing not any zero nil not a bit no part not a soul zilch
    Antonyms:
    some

Collocations

have none of (something)

اصلاً نخواستن، کاملاً رد کردن

none other (than)

هیچ‌کس دیگر (حاکی از تعجب)

none too

نه خیلی، نه زیاد

ارجاع به لغت none

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «none» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/none

لغات نزدیک none

پیشنهاد بهبود معانی