هیچ، هیچیک، هیچکدام، بههیچوجه، نه، ابداً، اصلاً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
None of his predictions came true.
هیچیک از پیشگوییهای او درست درنیامد.
None of those books is worth reading.
هیچیک از آن کتابها ارزش خواندن ندارد.
None of his sisters is alive.
هیچکدام از خواهرهایش زنده نیستند.
None but Nemat can do it.
کسی جز نعمت نمیتواند آن کار را انجام بدهد.
I was looking for apples; I saw none on the table.
دنبال سیب میگشتم؛ روی میز سیبی ندیدم.
An old car is better than none at all.
یک ماشین قراضه از هیچ بهتر است.
Money? I have none!
پول؟ هیچی ندارم!
I want none of it.
اصلاً نمیخواهم.
He has none of his father's courage.
اصلاً شجاعت پدرش را ندارد.
of none effect
بدون هیچگونه اثر
He was offered a different job, but he would have none of it.
به او شغل دیگری پیشنهاد شد ولی اصلاً قبول نکرد.
Their new bride was none other than my former servant!
عروس جدید آنها همان کلفت سابق من بود!
The food was none too good.
خوراک چندان تعریفی نداشت.
اصلاً نخواستن، کاملاً رد کردن
هیچکس دیگر (حاکی از تعجب)
نه خیلی، نه زیاد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «none» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/none