فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gang

ɡæŋ ɡæŋ

گذشته‌ی ساده:

ganged

شکل سوم:

ganged

سوم‌شخص مفرد:

gangs

وجه وصفی حال:

ganging

شکل جمع:

gangs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

گروه، جمعیت، دسته، یک گروه کارگر (که زیر نظر یک سرکارگرند)، گنگ، همدستان (در کارهای غیر قانونی)، (در زندان) گروه کار، (در شهرهای بزرگ) لوطی‌های محله، دسته ی جوانان ولگرد (و معمولا تبهکار)، اراذل و اوباش، انبوه، دار و دسته

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

I am having the gang over for a party.

گروهی (از همکاران) را به مهمانی دعوت کرده‌ام.

a gang of thieves

دسته‌ی دزدان

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Teenage gangs are making some streets unsafe.

نوجوانان عضو دسته‌های تبهکار، امنیت برخی از خیابان‌ها را مختل کرده‌اند.

he and his political gang

او و دارودسته‌ی سیاسی او

They tried to gang him and take the money away from him.

آن‌ها سعی کردند دست‌به‌یکی کرده و پول را از چنگش درآورند.

verb - intransitive

دسته جمعی عمل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - transitive

(عامیانه) دسته جمعی حمله کردن

verb - transitive

(معمولا با up) دسته تشکیل دادن، همگرا شدن، دسته شدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gang

  1. noun group, mob of people
    Synonyms:
    bunch team band party company mob of people crowd set circle club crew lot pack ring squad troop workers organization cluster knot outfit posse shift assemblage clan clique coterie herd horde syndicate tribe troupe combo zoo

Phrasal verbs

gang up on

جملگی به سر کسی ریختن، چند تا یکی کردن

Collocations

gang of drills

یک سری مته (به اندازه‌های مختلف)

ارجاع به لغت gang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gang

لغات نزدیک gang

پیشنهاد بهبود معانی