گذشتهی ساده:
gangedشکل سوم:
gangedسومشخص مفرد:
gangsوجه وصفی حال:
gangingشکل جمع:
gangsگروه، جمعیت، دسته، یک گروه کارگر (که زیر نظر یک سرکارگرند)، گنگ، همدستان (در کارهای غیر قانونی)، (در زندان) گروه کار، (در شهرهای بزرگ) لوطیهای محله، دسته ی جوانان ولگرد (و معمولا تبهکار)، اراذل و اوباش، انبوه، دار و دسته
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I am having the gang over for a party.
گروهی (از همکاران) را به مهمانی دعوت کردهام.
a gang of thieves
دستهی دزدان
Teenage gangs are making some streets unsafe.
نوجوانان عضو دستههای تبهکار، امنیت برخی از خیابانها را مختل کردهاند.
he and his political gang
او و دارودستهی سیاسی او
They tried to gang him and take the money away from him.
آنها سعی کردند دستبهیکی کرده و پول را از چنگش درآورند.
(عامیانه) دسته جمعی حمله کردن
(معمولا با up) دسته تشکیل دادن، همگرا شدن، دسته شدن
جملگی به سر کسی ریختن، چند تا یکی کردن
یک سری مته (به اندازههای مختلف)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gang» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gang