آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Herd

hɜːrd hɜːd

گذشته‌ی ساده:

herded

شکل سوم:

herded

سوم‌شخص مفرد:

herds

وجه وصفی حال:

herding

شکل جمع:

herds

معنی herd | جمله با herd

noun countable

رمه، گله

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

These animals are fond of herding and grazing together.

این حیوانات دوست دارند که با هم گله بشوند و چرا کنند.

The shepherd guided the herd up the hill.

چوپان، گله را به بالای تپه هدایت کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a herd of deer

یک گله آهو

herds of sheep

گله‌های گوسفند

a herd of cows

گله‌ی گاو، گواره، گوگل

cowherd

گاوچران

swineherd

خوک چران

shepherd

شبان

gooseherd

غازچران

noun countable

جمعیت، گروه، توده‌ی مردم، انبوه مردم، عامه‌ی مردم (معمولاً ناپسند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He never wanted to be like the herd.

او هرگز نمی‌خواست مثل مردم عادی باشد.

They too followed the herd and bought slaves.

آنان نیز از عامه پیروی کردند و برده خریدند.

verb - intransitive verb - transitive

جمع کردن، راندن، هدایت کردن (گله)

The rancher herded the cattle into the pen.

دامدار دام‌ها را در آغل جمع کرد.

Dogs are trained to herd sheep.

به سگ‌ها آموزش می‌دهند که گله‌ی گوسفند را هدایت کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They herded the cows from Texas to Kansas.

گاوها را از تگزاس به کانزاس راندند.

verb - transitive

گردآوری کردن، جمع کردن، راندن، هدایت کردن (گروهی از مردم)

The police officer herded the protestors away from the entrance of the building.

افسر پلیس معترضان را از ورودی ساختمان جمع کرد.

A little before Nowruz, people were herding into stores.

کمی پیش از نوروز مردم گوسفندوار به فروشگاه‌ها هجوم می‌آوردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Londoners were herding on subway platforms.

لندنی‌ها گله‌وار روی سکوهای مترو جمع شده بودند.

The Germans herded millions of innocent people into concentration camps.

(مجازی) آلمان‌ها میلیون‌ها بی‌گناه را به بازداشتگاه‌ها راندند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد herd

Collocations

herd of cattle

گله گاو

herd of elephants

گله فیل ها

Idioms

ride herd on

(امریکا) 1- سوار بر اسب گله را هدایت کردن 2- با سخت‌گیری و ظلم اداره کردن

سوال‌های رایج herd

شکل جمع herd چی میشه؟

شکل جمع herd در زبان انگلیسی herds است.

گذشته‌ی ساده herd چی میشه؟

گذشته‌ی ساده herd در زبان انگلیسی herded است.

شکل سوم herd چی میشه؟

شکل سوم herd در زبان انگلیسی herded است.

وجه وصفی حال herd چی میشه؟

وجه وصفی حال herd در زبان انگلیسی herding است.

سوم‌شخص مفرد herd چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد herd در زبان انگلیسی herds است.

ارجاع به لغت herd

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «herd» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/herd

لغات نزدیک herd

پیشنهاد بهبود معانی