آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ مرداد ۱۴۰۴

    Herd

    hɜːrd hɜːd

    گذشته‌ی ساده:

    herded

    شکل سوم:

    herded

    سوم‌شخص مفرد:

    herds

    وجه وصفی حال:

    herding

    شکل جمع:

    herds

    معنی herd | جمله با herd

    noun countable

    رمه، گله

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    These animals are fond of herding and grazing together.

    این حیوانات دوست دارند که با هم گله بشوند و چرا کنند.

    The shepherd guided the herd up the hill.

    چوپان، گله را به بالای تپه هدایت کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a herd of deer

    یک گله آهو

    herds of sheep

    گله‌های گوسفند

    a herd of cows

    گله‌ی گاو، گواره، گوگل

    cowherd

    گاوچران

    swineherd

    خوک چران

    shepherd

    شبان

    gooseherd

    غازچران

    noun countable

    جمعیت، گروه، توده‌ی مردم، انبوه مردم، عامه‌ی مردم (معمولاً ناپسند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He never wanted to be like the herd.

    او هرگز نمی‌خواست مثل مردم عادی باشد.

    They too followed the herd and bought slaves.

    آنان نیز از عامه پیروی کردند و برده خریدند.

    verb - intransitive verb - transitive

    جمع کردن، راندن، هدایت کردن (گله)

    The rancher herded the cattle into the pen.

    دامدار دام‌ها را در آغل جمع کرد.

    Dogs are trained to herd sheep.

    به سگ‌ها آموزش می‌دهند که گله‌ی گوسفند را هدایت کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They herded the cows from Texas to Kansas.

    گاوها را از تگزاس به کانزاس راندند.

    verb - transitive

    گردآوری کردن، جمع کردن، راندن، هدایت کردن (گروهی از مردم)

    The police officer herded the protestors away from the entrance of the building.

    افسر پلیس معترضان را از ورودی ساختمان جمع کرد.

    A little before Nowruz, people were herding into stores.

    کمی پیش از نوروز مردم گوسفندوار به فروشگاه‌ها هجوم می‌آوردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Londoners were herding on subway platforms.

    لندنی‌ها گله‌وار روی سکوهای مترو جمع شده بودند.

    The Germans herded millions of innocent people into concentration camps.

    (مجازی) آلمان‌ها میلیون‌ها بی‌گناه را به بازداشتگاه‌ها راندند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد herd

    1. noun large group
      Synonyms:
      people crowd group collection gathering mass multitude mob throng horde pack lot press rabble populace flock swarm assemblage clan gaggle school bevy drove drift covey flight brood hoi polloi crush nest
    1. verb gather; shepherd
      Synonyms:
      collect gather assemble muster rally round up associate congregate drive lead guide corral shepherd flock run force spur goad huddle poke punch scare up
      Antonyms:
      scatter disperse

    Collocations

    herd of cattle

    گله گاو

    herd of elephants

    گله فیل ها

    Idioms

    ride herd on

    (امریکا) 1- سوار بر اسب گله را هدایت کردن 2- با سخت‌گیری و ظلم اداره کردن

    سوال‌های رایج herd

    شکل جمع herd چی میشه؟

    شکل جمع herd در زبان انگلیسی herds است.

    گذشته‌ی ساده herd چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده herd در زبان انگلیسی herded است.

    شکل سوم herd چی میشه؟

    شکل سوم herd در زبان انگلیسی herded است.

    وجه وصفی حال herd چی میشه؟

    وجه وصفی حال herd در زبان انگلیسی herding است.

    سوم‌شخص مفرد herd چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد herd در زبان انگلیسی herds است.

    ارجاع به لغت herd

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «herd» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/herd

    لغات نزدیک herd

    • - hercules
    • - hercules'-club
    • - herd
    • - herd of cattle
    • - herd of elephants
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.