گذشتهی سادهی فعل Drive
He drove the car.
او اتومبیل را راند.
She drove all night to make it to the important meeting.
او تمام شب را رانندگی کرد تا به جلسهای مهم برسد.
انگلیسی بریتانیایی رمه، گله، دسته، گروه حیوانات (بهویژه گوسفندان یا گاوها)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The drove of cattle moved down the hill towards the river.
گلهای از گاوها از تپه بهسمت رودخانه پایین آمدند.
The shepherd guided the drove of sheep through the narrow path.
چوپان رمهی گوسفندان را از مسیری باریک هدایت کرد.
(droves) خیل عظیم، جمعیت گسترده، سیل جمعیت، دستهی بزرگ، گروه انبوه
Droves of people came to see his tomb.
دستههای مردم برای دیدن آرامگاه او آمدند.
Droves of people gathered in the main square.
جمعیت انبوهی از مردم در میدان اصلی جمع شدند.
Fans left the stadium in droves after the team.
پساز باخت تیم، هواداران بهصورت دستهجمعی ورزشگاه را ترک کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drove» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drove