آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Rout

raʊt raʊt

معنی rout | جمله با rout

noun verb - transitive verb - intransitive adverb

با پوزه کاویدن، جمع، گروه، بی‌نظمی و اغتشاش، به‌طور آشفته گریزاندن، کاملاً شکست دادن، تار و مار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a restless rout of sheep

یک گله گوسفند بی‌قرار

The workers made lots of rout about it.

کارگران درباره‌ی آن خیلی جنجال کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the complete rout of the enemy

تارومار سازی کامل دشمن

to put to rout

تار و مار کردن

Enemy tanks put our infantry to rout.

تانک‌های دشمن پیاده‌نظام ما را تارومار کرد.

The battle ended in a rout.

جنگ به انهدام انجامید.

the rout of the democrats in the recent elections

شکست افتضاح‌آمیز دمکرات‌ها در انتخابات اخیر

Our party was routed in the elections.

حزب ما در انتخابات به سختی شکست خورد.

We routed the enemy.

ما دشمن را تار و مار کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rout

Phrasal verbs

rout out

1- آشکار کردن، پدیدار کردن 2- رنده کردن، حک کردن، کنده کاری کردن 3- (کسی را از جایی) بیرون آوردن، وادار به خروج کردن

rout up

1- (از راه کاوش و زیر و روسازی) یافتن، جستن 2- (از دراز کشیدن یا خواب و غیره) برخیزاندن، بلند کردن، ایستاندن

ارجاع به لغت rout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rout

لغات نزدیک rout

پیشنهاد بهبود معانی