جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Wallop

ˈwɑːləp ˈwɒləp

معنی و نمونه‌جمله

( walloper )شلاق زدن، سخت زدن (مثل مشت‌زن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

yesterday we walloped their team 5 to 1!

دیروز 5 به 1 تیم آن‌ها را درهم کوبیدیم!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wallop

noun strong hit

Synonyms:

hit blow punch smack whack thump slam kick impact collision crash bump shock jolt jar slug belt bash smash bop clash percussion haymaker thwack

verb beat, hit

Synonyms:

hit strike smack punch pound thump whack slam slug bash belt sock smash clobber thrash batter pummel paste tan hide blast buffet pelt swat drub whomp boff bop zap lambaste plant one take out bushwhack slog bam

verb defeat soundly

Synonyms:

beat trounce defeat whip vanquish thrash crush rout best clobber drub lick trim lambaste

Antonyms:

lose surrender fail

ارجاع به لغت wallop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «wallop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wallop

لغات نزدیک wallop

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!