شکل جمع:
collisionsتصادف، برخورد، تصادم (خودرو و غیره)
a collision course
مسیر تصادف
the mid-air collision of two airplanes
برخورد دو هواپیما در آسمان
برخورد، درگیری، تضاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a collision of ideas
تضاد اندیشهها
The collision argument between the two political parties has been ongoing for months.
برخورد بین دو این حزب سیاسی از ماهها قبل ادامه دارد.
شیمی فیزیک برخورد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
Negative pressure is induced into nitrogen solvent system and sample, creating collision between them
فشار منفی به سیستم حلال نیتروژن و نمونه القا میشود و بین آنها برخورد ایجاد میکند.
The collision of the atoms in the reactor produced a powerful burst.
برخورد اتمها در رآکتور باعث ایجاد انفجار قدرتمندی شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «collision» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/collision