آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Rap

    ræp ræp

    گذشته‌ی ساده:

    rapped

    شکل سوم:

    rapped

    سوم‌شخص مفرد:

    raps

    وجه وصفی حال:

    rapping

    شکل جمع:

    raps

    معنی rap | جمله با rap

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb A2

    صدای دق‌الباب، سرزنش سخت، زخم‌زبان، ضربت تند و سریع زدن، تقصیر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    She rapped on the door twice.

    دوبار در را زد.

    With his fingers he rapped (a tune) on the table.

    با انگشتانش روی میز ضرب گرفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She kept rapping the government.

    او مرتباً از دولت انتقاد شدید می‌کرد.

    a long rap session

    گردهمایی طولانی برای حرف‌های جدی

    to take (or beat) the rap

    تقصیر را به عهده گرفتن (یا نگرفتن)

    bum rap

    مجازات غیرمنصفانه

    to rap out orders

    با لحن تند و عتاب‌آمیز دستور دادن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rap

    1. noun hit quickly and lightly
      Synonyms:
      hit strike beat tap knock pat blow swat whack crack swipe conk lick
    1. noun conversation
      Synonyms:
      talk chat discussion dialogue discourse conference colloquy chin ventilation deliberation confabulation prose yarn causerie
      Antonyms:
      silence
    1. noun blame; criticism
      Synonyms:
      criticism censure reproach blame rebuke reprimand admonition chiding punishment responsibility knock pan swipe reproof admonishment flak
      Antonyms:
      praise approval flattery
    1. verb talk casually; speak abruptly
      Synonyms:
      talk chat converse chatter babble palaver discourse chitchat jabber confabulate run off at the mouth bark spit
    1. verb criticize
      Synonyms:
      blame reprimand scold knock censure condemn denounce pan castigate reprehend denunciate tick off skin
      Antonyms:
      praise

    Phrasal verbs

    rap out

    (تند و با عتاب) گفتن

    Idioms

    get a rap on (or over) the knuckles

    (عامیانه) مورد نکوهش یا گوشمالی قرار دادن

    give someone a rap on (or over) the knuckle

    (عامیانه) کسی را نکوهش یا مجازات کردن

    not care (or give) a rap

    اصلاً اهمیت ندادن، بی‌تفاوت بودن

    سوال‌های رایج rap

    گذشته‌ی ساده rap چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده rap در زبان انگلیسی rapped است.

    شکل سوم rap چی میشه؟

    شکل سوم rap در زبان انگلیسی rapped است.

    شکل جمع rap چی میشه؟

    شکل جمع rap در زبان انگلیسی raps است.

    وجه وصفی حال rap چی میشه؟

    وجه وصفی حال rap در زبان انگلیسی rapping است.

    سوم‌شخص مفرد rap چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد rap در زبان انگلیسی raps است.

    ارجاع به لغت rap

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rap

    لغات نزدیک rap

    • - ranten
    • - ranter
    • - rap
    • - rap artist
    • - rap out
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.