گذشتهی ساده:
rappedشکل سوم:
rappedسومشخص مفرد:
rapsوجه وصفی حال:
rappingشکل جمع:
rapsصدای دقالباب، سرزنش سخت، زخمزبان، ضربت تند و سریع زدن، تقصیر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She rapped on the door twice.
دوبار در را زد.
With his fingers he rapped (a tune) on the table.
با انگشتانش روی میز ضرب گرفت.
She kept rapping the government.
او مرتباً از دولت انتقاد شدید میکرد.
a long rap session
گردهمایی طولانی برای حرفهای جدی
to take (or beat) the rap
تقصیر را به عهده گرفتن (یا نگرفتن)
bum rap
مجازات غیرمنصفانه
to rap out orders
با لحن تند و عتابآمیز دستور دادن
(تند و با عتاب) گفتن
get a rap on (or over) the knuckles
(عامیانه) مورد نکوهش یا گوشمالی قرار دادن
give someone a rap on (or over) the knuckle
(عامیانه) کسی را نکوهش یا مجازات کردن
اصلاً اهمیت ندادن، بیتفاوت بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rap» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rap