امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Ventilation

    ˌventəˈleɪʃn̩ ˌventɪˈleɪʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    تهویه، تجدید هوا، بادگیری، طرح موضوعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ventilation

    1. noun the act of providing or changing air
      Synonyms:
      breathing respiration airing freshening changing air circulating air discussion conference rap oxygenating air-conditioning purifying opening windows external respiration
    1. noun fresh air
      Synonyms:
      breeze outside air ventilation system coolness pure-air oxygenated air sea-air mountain air some of the outdoors some of the climate freshened air purified air ventilating system
    1. noun free and open discussion of (or debate on) some question of public interest
      Synonyms:
      public discussion

    ارجاع به لغت ventilation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ventilation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ventilation

    لغات نزدیک ventilation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی