شکل جمع:
dialoguesدر انگلیسی آمریکایی از dialog نیز استفاده میشود.
ادبیات هنر (در آثار هنری و ادبی مانند نمایشنامه، رمان، کتاب و فیلم) دیالوگ، مکالمه، گفتوگو، صحبت، گفتوشنود
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The dialogue between the characters revealed their true feelings.
دیالوگ بین شخصیتها احساسات واقعی آنها را آشکار کرد.
Effective dialogue can enhance the storytelling experience.
گفتوگوی اثرگذار میتواند تجربهی داستانگویی را بهبود دهد.
The author masterfully crafted the dialogue to reveal the characters' emotions.
نویسنده بهطرز ماهرانهای مکالمهها را طراحی کرده است تا احساسات شخصیتها را نشان دهد.
سیاست (کشورها و احزاب سیاسی) مذاکره، گفتوگو، رایزنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dialogue of the two countries' leaders was very useful.
مذاکرهی سران دو کشور بسیار سودمند بود.
The negotiators were able to reach a compromise after several hours of dialogue.
پساز چند ساعت گفتوگو، مذاکرهکنندگان توانستند به مصالحه برسند.
The politician promised to have a dialogue with voters.
این سیاستمدار قول داد که با رأیدهندگان گفتوگو کند.
تبادلنظر، بحث، گفتوگو، مکالمه، محاوره
Their dialogue revealed the depth of their friendship.
مکالمهی آنها عمق دوستیشان را آشکار کرد.
We need a constructive dialogue to resolve this issue.
ما برای حل این مشکل به تبادلنظری سازنده نیاز داریم.
A meaningful dialogue can bridge gaps between differing perspectives.
یک گفتوگوی معنادار میتواند شکاف بین دیدگاههای مختلف را پر کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dialogue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dialogue