امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dialog

American: ˈdaɪəlɔːɡ British: ˈdaɪəlɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dialogs

معنی

B2
گفت‌وگو، محاوره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dialog

  1. noun talk, exchange of ideas
    Synonyms:
    chat colloquy communication confab confabulation conference conversation converse discourse discussion duologue interlocution lines parlance parley powwow remarks repartee script sides small talk

ارجاع به لغت dialog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dialog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dialog

لغات نزدیک dialog

پیشنهاد بهبود معانی