فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dialog

American: ˈdaɪəlɔːɡ British: ˈdaɪəlɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dialogs

معنی

  • B2
    گفت‌وگو، محاوره
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dialog

  1. noun talk, exchange of ideas
    Synonyms: chat, colloquy, communication, confab, confabulation, conference, conversation, converse, discourse, discussion, duologue, interlocution, lines, parlance, parley, powwow, remarks, repartee, script, sides, small talk

ارجاع به لغت dialog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dialog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dialog

لغات نزدیک dialog

پیشنهاد بهبود معانی