صحبت، درد دل
Work involved endless meetings, confabulations, and discussions about different subjects.
کار شامل جلسات بیپایان، صحبت و بحث درمورد موضوعات مختلف است.
I could hear much confabulation coming from the dining room.
من میتوانم درد و دل زیادی از اتاق غذاخوری بشنوم.
(روانپزشکی) جایگزین کردن بخشی از حافظه شخص با داستانهای ساختگی و جعلی که معتقد است که واقعی هستند.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confabulation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confabulation