فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Confabulation

kənˌfæbjəˈleɪʃn̩ kənˌfæbjʊˈleɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    صحبت، درد دل
    • - Work involved endless meetings, confabulations, and discussions about different subjects.
    • - کار شامل جلسات بی‌پایان، صحبت و بحث درمورد موضوعات مختلف است.
    • - I could hear much confabulation coming from the dining room.
    • - من می‌توانم درد و دل زیادی از اتاق غذاخوری بشنوم.
  • noun
    (روانپزشکی) جایگزین کردن بخشی از حافظه شخص با داستان‌های ساختگی و جعلی که معتقد است که واقعی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد confabulation

  1. noun Spoken exchange
    Synonyms: chat, confab, colloquy, conversation, converse, dialogue, discourse, speech, talk, jaw, schmooze, schmoose

ارجاع به لغت confabulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confabulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/confabulation

لغات نزدیک confabulation

پیشنهاد بهبود معانی