فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Confabulation

kənˌfæbjəˈleɪʃn̩ kənˌfæbjʊˈleɪʃn̩

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

صحبت، درد دل

Work involved endless meetings, confabulations, and discussions about different subjects.

کار شامل جلسات بی‌پایان، صحبت و بحث درمورد موضوعات مختلف است.

I could hear much confabulation coming from the dining room.

من می‌توانم درد و دل زیادی از اتاق غذاخوری بشنوم.

noun

(روانپزشکی) جایگزین کردن بخشی از حافظه شخص با داستان‌های ساختگی و جعلی که معتقد است که واقعی هستند.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confabulation

  1. noun spoken exchange
    Synonyms:
    talk speech conversation dialogue discourse converse chat jaw schmooze confab colloquy

ارجاع به لغت confabulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confabulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confabulation

لغات نزدیک confabulation

پیشنهاد بهبود معانی