شکل جمع:
speechesسخن، حرف، گفتار، صحبت، نطق، گویایی، سخنرانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the faculty of speech
قدرت تکلم
Only humans have the gift of speech.
فقط انسان از موهبت سخنگویی برخوردار است.
... so that your speech fills the world
... تا از سخنت جهان شود پر
Speech is a means of expressing ideas.
گفتار وسیلهای برای بیان عقاید است.
I wanted to start speech with him but dared not.
میخواستم با او سر صحبت را باز کنم؛ ولی جرئت نکردم.
They sat facing each other without speech.
آنها بدون گفت و شنود در برابر هم نشستند.
to make a speech
سخنرانی کردن
She made a speech on television.
از تلویزیون سخنرانی کرد.
the moving speech of that old leader
سخنرانی مهیج آن رهبر پیر
He gave a long speech.
نطق درازی کرد.
She is a speech major.
رشتهی تخصصی او سخنوری است.
You have to take two speech courses.
شما باید دو کلاس سخنرانی بگیرید.
گویش، لهجه، زبان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His speech is a blend of Kashi and Tehrani.
لهجهی او آمیزهای از کاشی و تهرانی است.
He wrote mainly in his own native speech.
او بیشتر به زبان بومی خودش مینوشت.
Midland speech
گویش میدلند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «speech» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/speech