معنی elocution به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌeləˈkjuːʃn ˌeləˈkjuːʃn

معنی

noun

شیوه سخنوری، حس تقریر، سخن‌سرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد elocution

noun articulation

Synonyms: declamation, delivery, diction, dramatic, eloquence, enunciation, expression, locution, oratory, pronunciation, public speaking, reading, rhetoric, speech, speechcraft, speechmaking, utterance, voice culture, voice production

Antonyms: inarticulation, mispronouncement

ارجاع به لغت elocution

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «elocution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elocution

لغات نزدیک elocution

- elm leaf beetle
- elmer
- elocution
- elodea
- elohim

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return