قدرت بیان، فن بیان، علم بلاغت، سخندانی
His rhetoric often lacked substance, despite its persuasive style.
سخندانی او علیرغم سبک متقاعدکنندهاش، اغلب فاقد محتوا بودند.
Her speech was filled with powerful rhetoric that inspired the crowd.
سخنرانی او مملو از قدرت بیان قدرتمندی بود که الهامبخش جمعیت بود.
زبانشناسی (علم) بلاغی، زیباشناسی سخن، فن بیان، شیواسخنی، استفاده از زبان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He studied rhetoric to improve his public speaking skills.
او برای بهبود مهارتهای سخنرانی خود در جمع، علم شیواسخنی را مطالعه کرد.
The professor emphasized the importance of rhetoric in writing.
استاد بر اهمیت علم بلاغی در نویسندگی تاکید کرد.
لفاظی
Critics argued that her arguments were mere rhetoric, lacking substance.
منتقدان استدلال میکردند که استدلالهای او صرفاً لفاظی و فاقد محتوا بود.
The debate devolved into empty rhetoric instead of meaningful dialogue.
مناظره بهجای گفتوگوی معنادار به لفاظیهای توخالی تبدیل شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rhetoric» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rhetoric