امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rhetoric

ˈretərɪk ˈretərɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
قدرت بیان، فن بیان، علم بلاغت، سخن‌دانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His rhetoric often lacked substance, despite its persuasive style.
- سخن‌دانی او علی‌رغم سبک متقاعدکننده‌اش، اغلب فاقد محتوا بودند.
- Her speech was filled with powerful rhetoric that inspired the crowd.
- سخنرانی او مملو از قدرت بیان قدرتمندی بود که الهام‌بخش جمعیت بود.
noun uncountable
زبان‌شناسی (علم) بلاغی، زیباشناسی سخن، فن بیان، شیواسخنی، استفاده از زبان
- He studied rhetoric to improve his public speaking skills.
- او برای بهبود مهارت‌های سخنرانی خود در جمع، علم شیواسخنی را مطالعه کرد.
- The professor emphasized the importance of rhetoric in writing.
- استاد بر اهمیت علم بلاغی در نویسندگی تاکید کرد.
noun uncountable
لفاظی
- Critics argued that her arguments were mere rhetoric, lacking substance.
- منتقدان استدلال می‌کردند که استدلال‌های او صرفاً لفاظی و فاقد محتوا بود.
- The debate devolved into empty rhetoric instead of meaningful dialogue.
- مناظره به‌جای گفت‌وگوی معنادار به لفاظی‌های توخالی تبدیل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rhetoric

  1. noun wordiness; long speech
    Synonyms:
    address balderdash big talk bombast composition discourse elocution eloquence flowery language fustian grandiloquence hot air hyperbole magniloquence oration oratory pomposity rant verbosity
    Antonyms:
    conciseness

ارجاع به لغت rhetoric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rhetoric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rhetoric

لغات نزدیک rhetoric

پیشنهاد بهبود معانی