امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rant

rænt rænt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive adverb
( ranten =) لفاظی کردن، یاوه‌سرایی کردن، بیهوده گفتن، سرزنش کردن، یاوه‌سرایی، بیهوده‌گویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The two warriors ranted and raved at each other.
- دو جنگجو به هم پرخاش کردند و خروشیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rant

  1. noun yelling, raving
    Synonyms:
    bluster bombast diatribe fustian harangue oration philippic rhapsody rhetoric rodomontade tirade vociferation
    Antonyms:
    calm quiet
  1. verb yell, rave
    Synonyms:
    bellow bloviate blow one’s top bluster carry on clamor cry declaim fume harangue mouth objurgate orate perorate rage rail roar scold shout sizzle soapbox sound off spiel spout storm stump take on vociferate
    Antonyms:
    be quiet

ارجاع به لغت rant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rant

لغات نزدیک rant

پیشنهاد بهبود معانی