فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Diatribe

ˈdaɪətraɪb ˈdaɪətraɪb

شکل جمع:

diatribes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

سخن سخت، انتقاد تلخ، زخم زبان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His diatribes aroused the king's wrath.

نکوهش‌های شدید او خشم پادشاه را برانگیخت.

diatribe against government

انتقاد شدید از دولت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diatribe

  1. noun harangue, criticism
    Synonyms:
    criticism objection abuse denunciation invective tirade harangue castigation reviling disputation stricture philippic screed jeremiad vituperation
    Antonyms:
    praise recommendation

ارجاع به لغت diatribe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diatribe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diatribe

لغات نزدیک diatribe

پیشنهاد بهبود معانی