با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Invective

ɪnˈvektɪv ɪnˈvektɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    invectives

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable formal
    پرخاش، سخن حمله‌آمیز، طعنه، ناسزاگویی، ناسزا، فحش، هتاکی، دشنام
    • - The politician's speech was filled with invective, attacking his rival's character.
    • - سخنرانی سیاستمدار پر از ناسزا بود و به شخصیت رقیبش حمله می‌‌کرد.
    • - She responded to his invective with grace and dignity.
    • - به پرخاش او با متانت و وقار پاسخ داد.
  • adjective formal
    پرخاشگرانه، هتاکانه، همراه با فحش و ناسزا
    • - His invective comments left everyone in the room shocked.
    • - نظرات هتاکانه‌ی او حضار را شوکه کرد.
    • - invective language
    • - زبان پرخاشگرانه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد invective

  1. noun verbal abuse
    Synonyms: accusation, berating, billingsgate, blame, blasphemy, castigation, censure, condemnation, contumely, denunciation, diatribe, epithet, jeremiad, obloquy, philippic, reproach, revilement, sarcasm, scurrility, tirade, tongue-lashing, vilification, vituperation
    Antonyms: compliment, flattery, praise

ارجاع به لغت invective

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invective

لغات نزدیک invective

پیشنهاد بهبود معانی