گذشتهی ساده:
complimentedشکل سوم:
complimentedسومشخص مفرد:
complimentsوجه وصفی حال:
complimentingشکل جمع:
complimentsتعارف، تعریف، درود، تعریف کردن از
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They paid him great compliments.
خیلی از او تعریف میکردند.
(give) my compliments to your brother.
سلام مرا به برادرت برسان.
They complimented him for his devotion.
فداکاری او را مورد ستایش قرار دادند.
a gift -- compliments of your colleagues
هدیهی تقدیمی (تقدیم شده) از سوی همکاران شما
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compliment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compliment