فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Felicitate

fəˈlɪsɪteɪt fəˈlɪsɪteɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    felicitated
  • شکل سوم:

    felicitated
  • سوم‌شخص مفرد:

    felicitates
  • وجه وصفی حال:

    felicitating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal
تبریک‌وتهنیت گفتن، مبارک باد گفتن، شادباش گفتن، تمجید کردن، تحسین کردن، ارج نهادن، آفرین گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Parents were felicitated for having good children.
- به والدین به‌دلیل داشتن فرزندان خوب تبریک گفته شد.
- The committee felicitated him with a special award for lifetime achievement.
- کمیته با اهدای جایزه‌ای ویژه، او را به‌خاطر دستاوردهای دوران زندگی‌اش تحسین کرد.
- Artists were felicitated for their contributions to cultural heritage.
- هنرمندان به‌خاطر خدماتشان به میراث فرهنگی مورد تمجید قرار گرفتند.
- The president felicitated the athletes for bringing home gold medals.
- رئیس‌جمهور به ورزشکاران به‌خاطر کسب مدال طلا شادباش گفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد felicitate

  1. verb congratulate
    Synonyms:
    praise compliment commend rejoice with salute wish joy to recommend
    Antonyms:
    condemn reject

ارجاع به لغت felicitate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «felicitate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/felicitate

لغات نزدیک felicitate

پیشنهاد بهبود معانی