گذشتهی ساده:
felicitatedشکل سوم:
felicitatedسومشخص مفرد:
felicitatesوجه وصفی حال:
felicitatingتبریکوتهنیت گفتن، مبارک باد گفتن، شادباش گفتن، تمجید کردن، تحسین کردن، ارج نهادن، آفرین گفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Parents were felicitated for having good children.
به والدین بهدلیل داشتن فرزندان خوب تبریک گفته شد.
The committee felicitated him with a special award for lifetime achievement.
کمیته با اهدای جایزهای ویژه، او را بهخاطر دستاوردهای دوران زندگیاش تحسین کرد.
Artists were felicitated for their contributions to cultural heritage.
هنرمندان بهخاطر خدماتشان به میراث فرهنگی مورد تمجید قرار گرفتند.
The president felicitated the athletes for bringing home gold medals.
رئیسجمهور به ورزشکاران بهخاطر کسب مدال طلا شادباش گفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «felicitate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/felicitate