خوشحالکننده، خوشیآور، لذتبخش، مسرتبخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The felicific news of their engagement brought smiles to their friends and family.
خبر خوشحالکنندهی نامزدی آنها باعث شادی دوستان و خانوادهشان شد.
The felicific outcome of the negotiation left both parties satisfied.
نتیجهی مسرتبخش مذاکره باعث رضایت طرفین شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «felicific» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/felicific