فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Applause

əˈplɒːz əˈplɔːz

شکل جمع:

applauses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

کف زدن، زدن، هلهله کردن، تشویق و تمجید، تحسین

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The audience's applause interrupted his speech several times.

کف زدن و هلهله‌ی حضار چندین بار نطق او را قطع کرد.

the meeting concluded amidst the audience's applause.

جلسه در میان کف زدن حضار خاتمه یافت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد applause

  1. noun clapping; expression of approval
    Synonyms:
    praise hand cheers ovation acclaim acclamation approbation cheering hand-clapping accolade laudation plaudits commendation kudos big hand round hurrahs rooting eulogizing bring down the house standing ovation
    Antonyms:
    silence

ارجاع به لغت applause

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «applause» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/applause

لغات نزدیک applause

پیشنهاد بهبود معانی