گذشتهی ساده:
acclaimedشکل سوم:
acclaimedسومشخص مفرد:
acclaimsوجه وصفی حال:
acclaimingشکل جمع:
acclaimsتحسین، ادعا کردن، آفرین گفتن، اعلام کردن، جارکشیدن، ندا دادن، هلهله یا فریاد کردن کف زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was acclaimed for his poems.
برای اشعارش مورد تحسین قرار گرفت.
His book was widely acclaimed by critics.
منتقدین از کتاب او بسیار تعریف کردند.
They acclaimed him president.
با درود و شادباش، رئیسجمهوری او را اعلام کردند.
The book deserves the acclaim it has received.
تعریفهای تحسینآمیزی که از آن کتاب شده، بجا است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «acclaim» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acclaim