acclimatization نیز گفته میشود.
سازگاری، انس یافتن (با محیط)، خوگیری (به محیط) (تنظیم کاراندامشناختی بدن انسان یا جاندار در پاسخ به تغییری در محیط پیرامون)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Acclimatation to the new environment was difficult for the immigrant family.
سازگاری با محیط جدید برای این خانواده مهاجر دشوار بود.
The acclimatation of the athlete to the humid weather helped him perform better.
سازگاری این ورزشکار با آبوهوای مرطوب به او کمک کرد تا عملکرد بهتری داشته باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «acclimatation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acclimatation