فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Acclimatization

əˌklaɪmətaɪˈzeɪʃn̩ əˌklaɪmətaɪˈzeɪʃn̩

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی acclimatisation است.

acclimatation نیز گفته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

سازگاری، انس یافتن (با محیط)، خوگیری (به محیط) (تنظیم کاراندام‌شناختی بدن انسان یا جاندار در پاسخ به تغییری در محیط پیرامون)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The acclimatization of plants to different climates is an important factor in their growth and development.

سازگاری گیاهان با اقلیم‌های مختلف عامل مهمی در رشد و نمو آن‌ها محسوب می‌شود.

The success of the project depended on the acclimatisation of the new employees to the company culture.

موفقیت این پروژه به انس یافتن کارمندان جدید با فرهنگ شرکت بستگی داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acclimatization

  1. noun adjustment to a changing environment
    Synonyms:
    adaptation acclimation acclimatisation

ارجاع به لغت acclimatization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acclimatization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acclimatization

لغات نزدیک acclimatization

پیشنهاد بهبود معانی