گذشتهی ساده:
ravedشکل سوم:
ravedسومشخص مفرد:
ravesوجه وصفی حال:
ravingشکل جمع:
ravesدادوبیداد کردن، قیلوقال کردن، بدوبیراه گفتن، جاروجنجال راه انداختن، پرتوپلا گفتن، هذیان گفتن، دادوفریاد راه انداختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
He raved like a madman and threw the dishes out of the window.
او مانند دیوانهها دادوبیداد میکرد و ظرفها را از پنجره به بیرون میانداخت.
She's always raving about the government.
او همیشه در مورد دولت بدوبیراه میگوید.
باحرارتواشتیاق صحبت کردن، تعریفوتمجید کردن، تحسین کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The critics all raved about his latest film, calling it a cinematic masterpiece.
منتقدان همگی دربارهی آخرین فیلم او با حرارتواشتیاق صحبت کردند و آن را یک شاهکار سینمایی نامیدند.
She raved about the new restaurant, saying it was the best meal she had ever tasted.
او از رستوران جدید تعریفوتمجید کرد و گفت این بهترین غذایی بود که تابهحال چشیده است.
تمجیدآمیز، قابلستایش، تحسینبرانگیز
the rave reviews of his new movie
نقدهای تحسینبرانگیز فیلم جدیدش
She was known for her rave reviews on art exhibitions.
او بهخاطر نقدهای تحسینبرانگیزش در نمایشگاههای هنری شهرت داشت.
انگلیسی بریتانیایی پارتی، جشن، مهمانی رقص
We attended a rave last night.
ما دیشب در یک پارتی شرکت کردیم.
Let's go to the rave tonight and dance until dawn.
بیا امشب به پارتی برویم و تا بامداد برقصیم.
خروشیدن، یورش بردن، هجوم بردن، ناگهان حمله کردن
The crowd began to rave towards the stage as soon as the band started playing.
بهمحض اینکه گروه شروع به نواختن کرد، جمعیت بهسمت صحنه هجوم بردند.
The angry protestors rave through the streets demanding justice for their cause.
معترضان عصبانی در خیابانها یورش بردند و خواستار اجرای عدالت برای آرمان خود شدند.
دیوانه شدن، عصبی شدن، به جنون رسیدن
The customer stormed out of the store, raving about their poor service.
مشتری در مورد خدمات ضعیفشان عصبی شد و از فروشگاه خارج شد.
He began to rave uncontrollably after consuming too many energy drinks.
او پساز مصرف بیش از حد نوشیدنیهای انرژیزا دیوانه شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rave