فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Salon

səˈlɑːn ˈsælɒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B1
( saloon ) تالار، سالن زیبایی، رستوران، مشروب‌فروشی، اتاق نشیمن، تماشاخانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- beauty salon
- آرایشگاه (زنانه)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد salon

  1. noun a room for showing works of art
    Synonyms:
    hall showroom reception-room
  1. noun a shop where hairdressers and beauticians work
    Synonyms:
    shop beauty-shop beauty-parlor beauty-parlour beauty-salon parlor hall room gallery showroom group gathering reception assemblage

ارجاع به لغت salon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/salon

لغات نزدیک salon

پیشنهاد بهبود معانی