با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Gallery

ˈɡæləri ˈɡæləri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    galleries

معنی‌ها

noun B1
راهرو، گذرگاه سر پوشیده (که سقف آن بر چندین ستون سوار است)، دهلیز، هشتی، سرسرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
بالکن دراز و باریک (در جنوب ایالات متحده) ایوان، بالاخانه
noun
(معدن) نقب، تونل، حفره (حفاری شده توسط حیوانات)، دیواره (چوبی یا فلزی) در لبه ی میز یا طاقچه
noun
گالری، سالن، اطاق نقاشی، اطاق موزه، (در موزه ها و غیره) سالنی که در آن اشیا به نمایش گذاشته می شوند، (محل نمایش و خرید و فروش اشیای هنری) گالری هنری، نمایشگاه هنرهای زیبا، نگارخانه، (در مورد آثار هنری) مجموعه، گروهه
noun
لژ بالا، جای ارزان، (در تماشاخانه و کلیساهایی که چند ردیف بالکن دارند) بالکن فوقانی (که بلیط های آن ارزانتر است)، ارزانترین صندلی های تماشاخانه، لژ فوقانی، تماشاچیان این قسمت تماشاخانه (که مظهر سلیقه ی عوام تلقی می شوند)، حضار
noun
(عکاسی) استودیو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gallery

  1. noun balcony
    Synonyms: arcade, loggia, mezzanine, patio, porch, upstairs, veranda
  2. noun showplace for wares
    Synonyms: exhibit, exhibition room, hall, museum, salon, showroom, studio, wing
  3. noun audience, usually seated high
    Synonyms: attendance, onlookers, peanut gallery, public, spectators

Idioms

  • play to the gallery

    خودشیرینی کردن، بازی درآوردن

    عوام فریبی کردن، برای جلب محبوبیت هر کاری کردن

ارجاع به لغت gallery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gallery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gallery

لغات نزدیک gallery

پیشنهاد بهبود معانی