شکل جمع:
attendancesحضور
Most of the people in attendance were young.
اکثر مردمی که حضور داشتند، جوان بودند.
regular class attendance
حضور مرتب در کلاس
حاضران، حضار، (قدیمی) ملازمان، ملتزمان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There have been heavy attendances at recent conferences.
تعداد حاضران در کنفرانسهای اخیر زیاد بوده است.
خدمت، ملازمت، (رقص) همراهی
be in attendance
در رکاب بودن، مراقب بوردن، همراه بودن
(در کلاس و غیره) حضور و غیاب کردن
حضور در کلیسا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «attendance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/attendance