شکل جمع:
turnoutsتعداد حضار، شرکتکنندگان، رأیدهندگان
The turnout at the concert exceeded all expectations.
تعداد شرکتکنندگان در کنسرت فراتر از انتظار بود.
The turnout for the local elections was surprisingly low this year.
تعداد رأیدهندگان در انتخابات محلی بهطرز شگفتآوری پایین بود.
بخش عریض جاده (که معمولاً خودروها برای پارک کردن استفاده میکنند)، خط مجال، خروجی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The map clearly indicated the location of the turnout for easier navigation.
نقشه بهوضوح محل خروجی را برای ناوبری آسانتر نشان داد.
The turnout on the highway allowed us to stop and enjoy the scenic view.
بخش عریض جاده در بزرگراه به ما اجازه داد تا توقف کنیم و از منظرهی زیبا لذت ببریم.
کالسکه و اسب
The elegant turnout at the parade impressed everyone in attendance.
کالسکهی زیبا در این رژه، همهی حضار را تحتتأثیر قرار داد.
The royal family's turnout was the highlight of the annual event.
کالسکه و اسب خانوادهی سلطنتی از نقاط برجستهی این رویداد سالانه بود.
تجهیزات، اسباب
The new turnout has improved our team's efficiency during operations.
تجهیزات جدید باعث افزایش کارایی تیم ما در حین عملها شده است.
Proper maintenance of turnout extends its lifespan.
نگهداری مناسب از اسباب طول عمرشان را افزایش میدهد.
میزان تولید، تولید خالص
The corn's turnout exceeded all expectations.
میزان تولید ذرت بیشتر از حد انتظار بود.
The farmers were pleased with the high turnout this season.
کشاورزان از میزان بالای تولید خالص این فصل راضی بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «turnout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turnout