با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Turnout

ˈtɜrːnaʊt ˈtɜːnaʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    turnouts

معنی‌ها

  • noun C1
    گردهمایی
  • noun
    تعداد حضار
  • noun
    میزان تولید، تولید
  • noun
    بخش عریض جاده، پهنگاه
  • noun
    راه خروجی
  • noun
    کالسکه و اسب
  • noun
    تجهیزات، اسباب
  • noun
    یک دست لباس
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد turnout

  1. noun group assembling for event
    Synonyms: assemblage, assembly, attendance, audience, congregation, crowd, gate, gathering, number, throng
  2. noun amount produced
    Synonyms: aggregate, output, outturn, product, production, productivity, quota, turnover, volume, yield
    Antonyms: origin, resource, source

ارجاع به لغت turnout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turnout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turnout

لغات نزدیک turnout

پیشنهاد بهبود معانی