با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Turnover

ˈtɜːrnˌoʊvər ˈtɜːnˌəʊvə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    turnovers

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adjective C1
    برگشت، حجم معاملات، تغییر و تبدیل
    • - a turnover collar
    • - یقه‌ی برگردان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد turnover

  1. noun The ratio of the number of workers that had to be replaced in a given time period to the average number of workers
    Synonyms: employee turnover, turnover rate
  2. noun The volume measured in dollars
    Synonyms: dollar volume
  3. noun The act of upsetting something
    Synonyms: upset, overturn

ارجاع به لغت turnover

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turnover» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turnover

لغات نزدیک turnover

پیشنهاد بهبود معانی