Quota

ˈkwoʊt̬ə ˈkwəʊtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    quotas

معنی و نمونه‌جمله

noun countable C1
سهمیه، سهم، بنیچه link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- immigration quotas
- سهمیه‌های مهاجرت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quota

  1. noun portion allotted to something
    Synonyms:
    share part portion piece division allocation allowance percentage cut lot ration assignment proportion allotment measure split bite chunk slice quantum apportionment meed divvy end partage piece of action

ارجاع به لغت quota

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quota» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quota

لغات نزدیک quota

پیشنهاد بهبود معانی