گذشتهی ساده:
sharedشکل سوم:
sharedسومشخص مفرد:
sharesوجه وصفی حال:
sharingشکل جمع:
sharesشریک شدن، سهیم شدن (استفادهی مشترک داشتن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
My brother and I shared a room.
من و برادرم یک اتاق داشتیم.
He had forgotten his pen, so we shared mine.
قلمش را فراموش کرده بود؛ بنابراین شریکی از قلم من استفاده کردیم.
تقسیم کردن، سهیم کردن، شریک کردن، قسمت کردن (اموال، پول، غذا و...)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He shared his estate among his children.
اموال خود را میان فرزندانش بخش کرد.
We shared the cost of the taxi between the three of us.
هزینهی تاکسی را بین سه نفرمان تقسیم کردیم.
تقسیم کردن، با هم انجام دادن (کارها و وظایف)
They shared the teaching duties during the semester.
آنها وظایف تدریس را درطول ترم با هم انجام دادند.
He shared the responsibility for organizing the event with his colleague.
او مسئولیت سازماندهی رویداد را با همکارش تقسیم کرد.
مشترک داشتن، شریک بودن، برخوردار بودن، دارای وجه مشترک بودن، سهیم بودن (در تجربه، احساس و...)
She and I share many memories.
من و او خاطرات مشترک فراوانی داریم.
the glories and defeats that we Iranians share
افتخارات و شکستهایی که ما ایرانیان در آن سهیم هستیم
به اشتراک گذاشتن، مطرح کردن، بازگو کردن، در میان گذاشتن
He shared his feelings honestly with his friend.
او احساساتش را صادقانه با دوستش مطرح کرد.
She shared her ideas about the project with the team.
او ایدههایش دربارهی پروژه را با اعضای تیم در میان گذاشت.
شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتن، پست کردن، منتشر کردن
They shared the news on multiple social media platforms.
آنها خبر را در چندین شبکهی اجتماعی منتشر کردند.
He shared a video of the concert with his friends.
او ویدئوی کنسرت را با دوستانش به اشتراک گذاشت.
سهم، قسمت، بخش
I will only pay my own share.
من فقط سهم خودم را میپردازم.
Each player received a share of the prize money.
هر بازیکن، بخشی از جایزه را دریافت کرد.
his share of his father's estate
سهم او از اموال پدرش
a share of the food
بخشی از غذا
سهم، قسمت، بخش (از کار، مسئولیت، وظیفه و...)
A share of the responsibility for this accident falls on him.
بخشی از مسئولیت این حادثه متوجه اوست.
We all have a share in making this event successful.
همهی ما سهمی در موفقیت این رویداد داریم.
What share did luck have in his success?
نقش شانس در موفقیت او چه بود؟
اقتصاد سهم (بخشی از مالکیت)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
I sold my shares in this company.
سهام خود را در این شرکت فروختم.
Investing in shares can be risky but profitable.
سرمایهگذاری در سهام میتواند پرریسک اما سودآور باشد.
شبکههای اجتماعی به اشتراکگذاری
He tracked the number of shares his blog received.
او تعداد اشتراکگذاریهای بلاگ خود را پیگیری کرد.
Encourage readers to give your content a share online.
خوانندگان را تشویق کنید که محتوای شما را بهصورت آنلاین به اشتراک بگذارند.
مشترکاً از چیزی استفاده کردن، با هم خوردن، با هم در چیزی سهیم بودن
شریک شدن، شریکی انجام دادن
با مشارکت در سود و زیان
share a secret (with somebody)
رازی را (با کسی) در میان گذاشتن
در چیزی سهیم بودن
نظر خود را به اشتراک گذاشتن، همنظر بودن
با نظر کسی در مورد ... موافق بودن، در مورد ... همعقیده بودن
هم سلیقه بودن، در چیزی هم ذائقه/هم عقیده بودن
هم عقیده بودن، دیدگاه مشترک داشتن
سهم بازار
کار نیمهوقت مشترک داشتن، تقسیم کردن یک شغل تماموقت (بین دو نفر)
قیمت سهام نوسان دارد
با سهم متساوی
بخش عمدهی چیزی
گذشتهی ساده share در زبان انگلیسی shared است.
شکل سوم share در زبان انگلیسی shared است.
شکل جمع share در زبان انگلیسی shares است.
وجه وصفی حال share در زبان انگلیسی sharing است.
سومشخص مفرد share در زبان انگلیسی shares است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «share» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/share