فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shard

ʃɑːrd ʃɑːd

شکل جمع:

shards

توضیحات:

همچنین می‌توان از sherd به‌ جای shard استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

تکه، قطعه، قسمت، شیشه‌خرده

Careful not to cut yourself on that sharp shard of glass.

مواظب باش که خودت را با آن قطعه‌ی شیشه‌ی تیز نبری.

The room was littered with tiny shards of broken pottery.

اتاق پر از تکه‌های کوچک سفال شکسته بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A shard of ice fell from the roof and hit the ground.

یک تکه یخ از پشت‌بام افتاد و به زمین خورد.

noun uncountable

پوسته، بال‌پوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The beach was filled with tiny shards of seashells.

ساحل پر از پوسته‌های ریز صدف بود.

The turtle's shell is made up of intricate scales.

پوسته‌ی لاک‌پشت از فلس‌های پیچیده تشکیل شده است.

noun countable

زمین‌شناسی ترکش، ریزترک

The geologist discovered a shard of tuffaceous sediments embedded in the rock formation.

زمین‌شناس ریزترکی از رسوبات توفی را کشف کرد که در سازند سنگ جاسازی شده بود.

She accidentally stepped on a shard, causing a small cut on her foot.

او به‌طور تصادفی روی یک ترکش پا گذاشت که باعث بریدگی کوچکی روی پایش شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shard

  1. noun residual matter
    Synonyms:
    end fragment scrap stub butt sherd ort

ارجاع به لغت shard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shard

لغات نزدیک shard

پیشنهاد بهبود معانی