شکل جمع:
contributionsسهم، اعانه، همبخشی، همکاری و کمک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to make a contribution
اهدا کردن، دادن، بخشیدن
Each member nation must make a contribution of at least one million dollars.
هر کشور عضو باید لااقل یک میلیون دلار اهدا کند.
the Persian contribution to world civilization
سهم ایران در تمدن جهانی
Contributions poured in from everywhere.
مبالغ اهدایی از هر طرف سرازیر شد (واصل شد).
This book contains contributions by several famous poets.
این کتاب حاوی آثار چند شاعر معروف است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contribution» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contribution