با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Contributory

kənˈtrɪbjətɔːri kənˈtrɪbjətri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
کمک‌کننده، موجب، خراج‌گذار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- contributory factors
- عوامل کمک‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contributory

  1. adjective Giving or able to give help or support
    Synonyms: accessory, ancillary, assistant, auxiliary, collateral, subsidiary, supportive, intestate, testamentary
  2. adjective Tending to contribute to a result
    Synonyms: conducive, contributive, contributing, tributary

لغات هم‌خانواده contributory

ارجاع به لغت contributory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contributory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contributory

لغات نزدیک contributory

پیشنهاد بهبود معانی