آخرین به‌روزرسانی:

Intestate

ɪnˈtesteɪt / / -stət ɪnˈtesteɪt / / -stət

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

فاقد وصیت‌نامه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He died intestate.

او بدون وصیت‌نامه مرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intestate

  1. adjective having made no legally valid will before death or not disposed of by a legal will
    Antonyms:
    testate

ارجاع به لغت intestate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intestate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intestate

لغات نزدیک intestate

پیشنهاد بهبود معانی