گذشتهی ساده:
interwoveسومشخص مفرد:
interweavesوجه وصفی حال:
interweavingدرهمپیچیده، درهمآمیخته، درهمتنیده، درهمبافتهشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the interwoven fabric
بافتِ درهمتنیده
the interwoven fiction
داستانِ درهمآمیخته
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interwoven» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interwoven