فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Supportive

səˈpɔːrt̬ɪv səˈpɔːtɪv

صفت تفضیلی:

more supportive

صفت عالی:

most supportive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

حامی، پشتیبان، مشوق، حمایتگر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The team members were supportive of each other, working together to achieve their common goal.

اعضای تیم حامی یکدیگر بودند و با هم برای دستیابی به هدف مشترکشان کار می‌کردند.

My parents have always been supportive of my dreams and aspirations.

والدینم همیشه مشوق رویاها و آرزوهایم بوده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supportive

  1. adjective giving or able to give help or support
    Synonyms:
    assistant auxiliary contributory subsidiary ancillary accessory collateral
  1. adjective furnishing support or assistance
    Antonyms:
    unsupportive

لغات هم‌خانواده supportive

ارجاع به لغت supportive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supportive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supportive

لغات نزدیک supportive

پیشنهاد بهبود معانی