شکل جمع:
assistantsمخفف این لغت asst است.
دستیار، معاون، نایب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
assistant to the minister
معاون وزیر
an assistant editor
معاون سردبیر
During my first week at work, my assistant was incredibly helpful and welcoming.
در اولین هفتهی کارم، دستیارم فوق العاده یاریگر و خوشبرخورد بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assistant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assistant