آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Temp

    temp temp

    گذشته‌ی ساده:

    temped

    شکل سوم:

    temped

    سوم‌شخص مفرد:

    temps

    وجه وصفی حال:

    temping

    شکل جمع:

    temps

    معنی temp | جمله با temp

    noun countable informal

    کارمند موقت

    We hired a temp to help with the data entry.

    یک کارمند موقت را استخدام کردیم تا در ورود داده‌ها [به ما] کمک کند.

    The temp's contract will end next Friday.

    قرارداد کارمند موقت جمعه‌ی آینده تمام خواهد شد.

    verb - transitive informal

    به عنوان کارمند موقت کار کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    She decided to temp at the office for a few weeks.

    تصمیم گرفت به مدت چند هفته به عنوان کارمند موقت در دفتر کار کند.

    The company needed someone to temp for the holidays.

    این شرکت به کسی نیاز داشت که در تعطیلات به عنوان کارمند موقت کار کند.

    noun

    دما (temperature)

    The temp in the oven needs to be set at 350 degrees.

    دمای فر باید روی 350 درجه تنظیم شود.

    The temp in the backyard feels perfect for a barbecue.

    دمای حیاط‌خلوت برای باربیکیو عالی است.

    abbreviation

    موقت، موقتی (temporary)

    She's wearing a temp tattoo for Halloween.

    دارد برای هالووین تتوی موقت می‌زند.

    The temp solution fixed the problem for now.

    راه‌حل موقتی فعلاً مشکل را حل کرده است.

    abbreviation

    لاتین در دوران...، در زمان... (tempore)

    In the temp of ancient Greece, philosophy was highly valued.

    در دوران یونان باستان، فلسفه ارزش زیادی داشت.

    In the temp of the Renaissance, art and culture flourished in Europe.

    در دوران رنسانس، هنر و فرهنگ در اروپا شکوفا شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد temp

    1. noun a worker (especially in an office) hired on a temporary basis
      Synonyms:
      temporary worker temporary

    سوال‌های رایج temp

    گذشته‌ی ساده temp چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده temp در زبان انگلیسی temped است.

    شکل سوم temp چی میشه؟

    شکل سوم temp در زبان انگلیسی temped است.

    شکل جمع temp چی میشه؟

    شکل جمع temp در زبان انگلیسی temps است.

    وجه وصفی حال temp چی میشه؟

    وجه وصفی حال temp در زبان انگلیسی temping است.

    سوم‌شخص مفرد temp چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد temp در زبان انگلیسی temps است.

    ارجاع به لغت temp

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «temp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/temp

    لغات نزدیک temp

    • - temerarious
    • - temerity
    • - temp
    • - tempe
    • - tempeh
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.