شکل جمع:
temporariesموقت، موقتی، زودگذر، گذرا، آنی، غیردائمی
The temporary employment opportunity was aligned with her skills.
فرصت استخدام موقت با مهارتهای او همسو بود.
His feelings of sadness were temporary, and he felt better after talking to Mahtab.
احساس ناراحتی او گذرا بود و بعداز صبحت با مهتاب حالش بهتر شد.
The power outage was temporary, lasting only a few minutes.
قطعی برق موقت بود و فقط چند دقیقه طول کشید.
نیروی موقت، کارمند موقت، کارکن موقت، کارگر موقت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company hired a temporary.
شرکت کارمند موقتی را استخدام کرد.
We need to find some temporaries to cover for employees on vacation.
ما باید چند نیروی موقت پیدا کنیم تا جای کارمندانی که در مرخصی هستند را پر کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «temporary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/temporary