آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Temporary

ˈtempəreri ˈtemprəri

شکل جمع:

temporaries

معنی temporary | جمله با temporary

adjective B1

موقت، موقتی، زودگذر، گذرا، آنی، غیردائمی

The temporary employment opportunity was aligned with her skills.

فرصت استخدام موقت با مهارت‌های او هم‌سو بود.

His feelings of sadness were temporary, and he felt better after talking to Mahtab.

احساس ناراحتی او گذرا بود و بعداز صبحت با مهتاب حالش بهتر شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The power outage was temporary, lasting only a few minutes.

قطعی برق موقت بود و فقط چند دقیقه طول کشید.

noun countable

نیروی موقت، کارمند موقت، کارکن موقت، کارگر موقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The company hired a temporary.

شرکت کارمند موقتی را استخدام کرد.

We need to find some temporaries to cover for employees on vacation.

ما باید چند نیروی موقت پیدا کنیم تا جای کارمندانی که در مرخصی هستند را پر کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد temporary

لغات هم‌خانواده temporary

  • adjective
    temporary

سوال‌های رایج temporary

شکل جمع temporary چی میشه؟

شکل جمع temporary در زبان انگلیسی temporaries است.

ارجاع به لغت temporary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «temporary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/temporary

لغات نزدیک temporary

پیشنهاد بهبود معانی