فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Provisory

prəˈvaɪzəri prəˈvaɪzəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    شرطی، احتیاطی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد provisory

  1. adjective Depending on or containing a condition or conditions
    Synonyms: conditional, provisional, tentative

ارجاع به لغت provisory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «provisory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/provisory

لغات نزدیک provisory

پیشنهاد بهبود معانی