امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tentative

ˈtentətɪv ˈtentətɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آزمایشی، امتحانی، غیرقطعی، احتمالی، تجربی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a tentative answer
- پاسخ آزمایشی
- our tentative plans
- نقشه‌های احتمالی ما
adjective
مردد، دودل، نامعلوم، تامل‌کننده
- a tentative caress
- نوازش تامل‌کننده
- She gave me a tentative smile.
- لبخند مرددی به من زد.
noun countable
(عمل یا موضوع) آزمایشی، غیرقطعی
- The budget for the event is a tentative until we receive final approval.
- بودجه‌ی این رویداد تا زمانی که تایید نهایی را دریافت نکنیم، آزمایشی است.
- The date for the product launch is still a tentative until we finalize the details.
- تاریخ عرضه‌ی محصول هنوز غیرقطعی است تا اینکه تفاصیل را نهایی کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tentative

  1. adjective conditional, experimental
    Synonyms:
    acting ad interim conjectural contingent dependent iffy indefinite makeshift not final not settled on trial open for consideration probationary provisional provisionary provisory speculative subject to change temporary test trial unconfirmed undecided unsettled
    Antonyms:
    certain decisive definite final sure
  1. adjective indefinite, uncertain
    Synonyms:
    backward cautious diffident disinclined doubtful faltering halting hesitant irresolute reluctant timid undecided unsure vacillating vacillatory wobbly
    Antonyms:
    certain conclusive definite sure

ارجاع به لغت tentative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tentative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tentative

لغات نزدیک tentative

پیشنهاد بهبود معانی