امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vacillatory

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
نوسانی، جنبان، مردد، مشکوک، ناپایدار، تغییرپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vacillatory

  1. adjective Given to or exhibiting hesitation
    Synonyms:
    halting hesitant indecisive irresolute pendulous shilly-shally tentative timid vacillant

ارجاع به لغت vacillatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vacillatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vacillatory

لغات نزدیک vacillatory

پیشنهاد بهبود معانی