شکل جمع:
wobbliesصفت تفضیلی:
wobblierصفت عالی:
wobbliestلرزان، جنبنده، لق، سست، متزلزل
the wobbly legs of the old table
پایههای لق میز کهنه
small countries with wobbly economies
کشورهای کوچک دارای اقتصاد متزلزل
a wobbly government
یک دولت متزلزل
انگلیسی بریتانیایی نامطمئن، دودل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His wobbly decisions left everyone confused and frustrated.
تصمیمات نامطمئن او همه را گیج و ناامید کرد.
She felt wobbly about accepting the job offer.
او در مورد پذیرش پیشنهاد شغلی دودل بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wobbly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wobbly