صفت تفضیلی:
more rockyصفت عالی:
most rockyپرصخره، سنگلاخ، سخت، پرصلابت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a rocky shore
کرانهی سنگلاخ
his rocky heart
دل سنگ او
the rocky road to success
راه دشوار (رسیدن به) کامیابی
an old man with rocky legs
پیرمردی با پاهای سست
Their marriage seems rocky.
ازدواج آنها ظاهراً پایهی قرصی ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rocky» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rocky