امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impassible

ɪmˈpæsʌbəl ɪmˈpæsɪbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌حس، فاقد احساس، بی‌درد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impassible

  1. adjective unfeeling
    Synonyms:
    unconcerned passionless insensible impassive callous indifferent
  1. adjective invulnerable
    Synonyms:
    strong invincible secure protected safe

ارجاع به لغت impassible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impassible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impassible

لغات نزدیک impassible

پیشنهاد بهبود معانی