آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Impassive

ɪmˈpæsɪv ɪmˈpæsɪv

معنی impassive | جمله با impassive

adjective

تألم‌ناپذیر، بی‌حس، پوست‌کلفت، بی‌عاطفه، خونسرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His impassive face did not betray his anguish.

چهره‌ی آرام او درد و حرمان او را بروز نمی‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد impassive

ارجاع به لغت impassive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impassive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impassive

لغات نزدیک impassive

پیشنهاد بهبود معانی