تألمناپذیر، بیحس، پوستکلفت، بیعاطفه، خونسرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His impassive face did not betray his anguish.
چهرهی آرام او درد و حرمان او را بروز نمیداد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «impassive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impassive