صفت تفضیلی:
more emotionalصفت عالی:
most emotionalاحساساتی، حساس، آماده تهییج، مهیج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an emotionally disturbed orphan
یتیمی که دچار اختلال عاطفی است
emotional stability
ثبات عاطفی
The emotional language used in the heat of argument.
حرفهای تندی که در شور مباحثه رد و بدل میشود.
He is so emotional that he is moved to tears even by his own words.
آنقدر احساساتی است که حتی از حرفهای خودش به گریه درمیآید.
He gave an emotional speech at his friend's funeral.
در مراسم ختم دوستش نطق شورانگیزی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emotional» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emotional